متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی با عنوان :اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران با فرمت ورد

 جزییات پایان نامه و دانلود متن کامل در سایت elmyar.net 

آموزش کامل پایان نامه نویسی مخصوص مقطع کارشناسی ارشد

دانلود متن کامل پایان نامه - همه رشته ها -

دانلود پایان نامه های فارسی از دانشگاه های آزاد و سراسری - نمونه پایان نامه - دانلود متن کامل با فرمت ورد


دانلود متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی

عنوان کامل پایان نامه :

 اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران

تکه هایی از این پایان نامه :

مقدمه :

تغيير و تحولات دهه اخير به قدري عميق ، گسترده و سريع اتفاق افتاده كه در تمامي ابعاد و شئونات زندگي فردي و اجتماعي به طور محسوس و نامحسوس تحت تأثير آن قرار گرفته است . در اين شرايط نيازها و خواسته هاي بشري از تنوع و تعدد رو به تزايدي برخوردار شده است و سازمان ها براي پاسخگويي بهتر در مقابل مشتريان در راستاي اهداف خود كه همانا بقاء سود آوري و رشد است ، بايستي با بهره گيري از توان خلاقيت كاركنان – كه سرماية اصلي آنها را تشكيل مي دهد – نسل نوآوري در خدمات و محصولات – توانايي خود را در جهان رقابتي افزايش دهند . در چنين فضايي ، نقش و جايگاه كارآفرينان به عنوان موتور توسعه ، حتي در كشورهاي پيشرفته صنعتي و توسعه يافته بسيار بارزتر ، حساستر و اثر بخش تر از گذشته نزد دولت مردان ، سياست گزاران و برنامه ريزان مطرح مي باشد و به دليل ارتباط تنگاتنگ خلاقيت و كارآفريني ، بسياري ازكشورهاي توسعه يافته ، مطابق شرايط ، امكانات و نظام ارزشي و اقتصادي خود اقدام به طراحي و اجراي نظامي تحت عنوان « نظام ملي نوآوري» نموده اند كه خوشبختانه در كشور ما نيز اين موضوع در دست اقدام است . (صمد آقايي،1383)

در كشورهاي پيشرفته نسبت زيادي از جمعيت به كار ابداع، فرآوري و توليد دانش مشغول هستند در چنين روزگاري اگر نتوانيم خود را  با سير شتابان تحولات سازگار سازيم و اگر دانش ، محصول يا خدمت جديدي را براي عرصه نداشته باشيم ، دير زماني نخواهد گذشت كه شاهد از بين رفتن فرهنگ، وابستگي ها و منافع خود خواهيم بود. توليد دانش و فن آورري مستلزم خلاقيت و نوآوري است اگر افراد خلاق و نوآور در سير تحول تاريخ تمدن بشر وجود نمي داشتند، هنوز انسان بر روي درخت و يا در غارها زندگي مي كرد. اختراع شگفت انگيز به ظاهر ساده اي مانند چرخ مبنايي براي ابداع همه ي وسايل حمل و نقل گرديد. اختراع چرتكه ، به تدريج رايانه را به ارمغان آورد و كشف باروت منجر به پرواز به ساير كرات گرديد. امروزه ديگر توانايي عضلاني عامل تسلط نيست ، بلكه توانايي ابداع و نوآوري و فرآوري دانش معيار سنجش قدرت است . تنها مزيت رقابتي انسان در عصر رايانه، خلاقيت و نوآوري است، زيرا هنوز رايانه اي كه داراي قوه ي تخيل و تصور باشد ، ابداع نگرديده است . (میرمیران ، 1385)

در عصر تكنولوژي كامپيوتر ، عملكرد خلاق اهميت بيشتري يافته و ظرفيت ذهن جهت طرح ايده هاي نو و ديدگاههاي نوين اساس پيشرفت است. افكار نو، انگيزه و نيروي حركت در علم، تكنولوژي ، هنر، سياست و سعادت فردي را فراهم مي سازد. انديشه هاي نو، گذشته از تاثير روح بخششان ، جهت چاره جويي مسائلي كه اكنون پيچيده بنظر مي آيند، يك ضرورت است . شايد حل اين مسائل ربطي به اطلاعات بيشتر نداشته باشد، در هر حال پس از آنكه كسي درباره پاسخ مشكلات فكر كرده است، تصور اينكه چه تعدادي از آنها از راه حل هاي كاملا ساده اي برخوردار بودند، هم هيجان انگيز و هم وحشتناك است. ( دوبونو، ترجمه: رضا خاني، 1376)[1]

به خلاقيت به عنوان اسرار بنگريم ، ايده هاي نو و عالي بوجود مي آيند ولي از چگونگي بوجود آمدن آنها چيزي نمي دانيم ولي ميتوانيم رفتار افراد خلاق را مطالعه و تجزيه و تحليل كنيم، ولي اينكار چندان راهگشا نيست، زيرا اغلب ، اين افراد نيز نمي دانند چه چيزي باعث بوجود آمدن اين ايده درخشان شده است . جوهر خلاقيت به عبارت درست، گريز انديشي آشكار است ( دوبونو، ترجمه : غفاري  و بصیره1382)

ريشه خلاقيت ، خواه فكري و هنري و خواه عملي بي ترديد فكر است ، يك فكر به تدريج رشد مي كند، به ساير افكار مي پيوندد. يا از آنها بهره گرفته و به صورت يك هدف قوي و ايستادگي ناپذير در مي آيد و سرانجام به نوعي خلاقيت مي انجامد. ( دیمنه[2] ، ترجمه رفيعي، 1376)

شكسپير از نويسندگاني بود كه با دقت تمام، قصه ها و روايات و افسانه ها و اسطوره هاي رايج عصر خود را مطالعه مي كرد در عالم خيال به آنها جان مي بخشيد و پيكرشان را از نوبا گيسوان و پوست و گوشت و استخوان و عضلات مي آراست و آنها را چنان به تحرك و  زندگي وا مي داشت كه هنوز هم بعد از گذشت چند قرن، شخصيتهاي نمايشنامه هاي او زنده و جاندار جلوه مي كنند ( مورفي[3]، ترجمه: رزم آرا، 1381)

خلاقيت به عنوان جوهره و اساس كارآفريني نه تنها عامل موفّقّيت افراد و سازمانها بوده و موجب رشد وتوسعة اقتصادي ، اجتماعي و حتي سياسي و فرهنگي جوامع ميگردد، بلكه به عنوان رمز و راه ميان بري براي كمال و سعادت معنوي انسان نيز محسوب مي گردد .عدم توجّه به اين معنا ، همان خلأيي است كه نه تنها درغرب بلكه در شرق و ممالك اسلامي نيز متأسفانه به وضوح به چشم مي خورد. (صمد آقايي،1383)

مي توان موهبت خلاقيت را با بلااستفاده گذاردن پژمرده نمود و يا با مبادرت به فعاليتهايي كه بيشترين امكان را براي پرورش قدرت تصور خلاق به وجود مي آورد، و خاصه با تمرين دادن مداوم ، آن را توسعه داد. در اين كه اين استعداد را مي توان پرورش داد ترديدي وجود ندارد . روانشناسان از مدتها قبل اين اعتقاد را كه هر استعداد اساسي را مي توان تربيت نمود و حتي استعداد متوسط را مي توان با تمرين پرورش داد پذيرفته اند. (اسبورن[4] ،ترجمه: قاسم زاده 1368)

كشفيات علمي مملو از موارد نا محدودي است كه در ان افراد عادي قدرت خلاقيت خارق العاده اي نشان داده اند حتي بعضي معتقدند كه اغلب بهترين ايده ها بوسيله افراد عادی كه در رشته مربوطه آماتور بوده اند به وجود آمده است . استعداد خلاقيت تقريبا به همه اعطا گرديده است و نيز نقش كوشش و پشتكار در وادار كردن اين استعداد به فعاليت كمك مي كند. (اسبورن، ترجمه : قاسم زاده 1368)

افراد با بهره هوشي بالا اغلب ترغيب شده اند كه حدس نزنند و ايده هاي پوچ ارائه ندهند فرد بسيار با هوش ممكن است بداند كه ايده اي پوچ است و آن را ابراز نكند: فردي كه هوش كمتري دارد ممكن است به قدر كافي زيرك نباشد كه بداند اين ايده هرگز به درد نمي خورد و بنابراين ممكن است براي يك ايده اضافي امتیازي كسب كند. پرسش عملي و معقول اين است كه آيا براي خلاق بودن بايد فوق العاده زيرك بود؟ آيا فوق العاده زيرك بودن ممكن است براي خلاق شدن اندكي مشكل ايجاد كند. (دوبونو، ترجمه: بصيري و غفاری پور ، 1382)

در حقيقت تحصيلات عامل اساسي نمي باشد بسياري از افراد با تحصيلات بالا از لحاظ خلاقيت بي بار هستند در حاليكه بسياري از افراد با وجود فقدان كامل تحصيلات رسمي موفقيت هاي برجسته ای در این زمینه به دست می آورند، تاریخ نشان داده است که ایده های بزرگی از افرادی که در زمينه تخصصي مربوط فاقد آموزش اند بدست آمده است (اسبورن ترجمه: قاسم زاده 1368)

از آنجا كه محيط نوع افراد را چنان كه بايد پرورش نمي دهد، تنها راه براي جبران اين كمبود آن است كه سازمانهاي آموزشي براي پرورش توانائي خلاقيت بيشتر فعاليت كنند. در انجام اين كار دانشكده ها ودانشگاهها بايد برنامه هاي آموزشي را به خوبي تدارك نمايند كه دانشجو را ملزم به استفاده از ابتكار خود به مقياس وسيعي نمايد . (اسبورن ترجمه: قاسم زاده ، 1368)

اگر با آموزش، وسايل و شيوه هاي انديشمند فراهم كنيم مي توانيم سطح كلي خلاقيت را بالا ببريم برخي افراد باز هم بهتر از سايرين خواهند بود ولي هر كس مي تواند قدري مهارت خلاقيت كسب كند . بين استعداد و آموزش هيچگونه تضادي نيست، اينكه بعضي افراد بطور طبيعي خلاق اند، به اين معني نيست كه آنها با بعضي آموزش ها و شيوه ها خلاق تر نخواهند شد. و نيز به اين معني نيست كه افراد ديگر نمي توانند خلاق شوند. استعداد طبيعي ، در هر زمينه اي با آموزش و پويش مي تواند افزايش يابد. در اين برهه از زمان اين پندار كه خلاقيت يادگرفتني نيست پذيرفتني نيست. امكان ندارد نبوغ را آموزش داد ولي خلاقيت هاي سودمند بسيار زيادي وجود دارد كه بدون نبوغ به وقوع مي پيوندد. ( دو بونو، ترجمه: بصيري و غفاری پور 1382)

بعضي افراد بر اين باورند كه خلاقيت ذاتي است ، برخي ديگر باور دارند كه با آموزش هركس مي توان خلاقيت را پرورش داد.

در ديدگاه دوم خلاقيت را مي توان فرايندي چهار مرحله اي ديد مركب از ادارك ، پرورش، الهام و نوديدن چيزها ، خلاق بودن يعني چيزها را از زاويه اي منحصر بفرد ديدن . به عبارتي يك كارمند مي تواند مسئله را طوري ببيند كه ديگران نمي توانند آن طور ببينند. (اينترنت، زارعي ، 1379)

تازه ترین تحقیقات سعی می کنند نشان دهند که این استعداد به مجموعه شخصیت و در نتیجه به تاثیرات دریافتی در سالهای اول زندگی بستگی دارد. با مقایسه افراد خیلی خلاق با آنهایی که دارای خلاقیت کمتری هستند بعضی کشفیات انجام شده است . فرد خیلی خلاق دارای روش بخصوصی در بررسی مسائل می باشد و این همان است که متخصصین امر شیوه شناختی می نامند. ( بسیس[5] , پی , ترجمه : سروری, 1379)

در قرین بیستم بعضی از روانشناسان و از جمله دیوید مک کله لند , استاد روان شناسی دانشگاه هاروارد امریکا, اقدام به طرح نظریه روان شناسی توسعه اقتصادی نمود بر اساس این نظریه, مک کله لند[6] معتقد است که عامل عمده عقب ماندگی اقتصادی در کشورهای در حال توسعه , مربوط به عدم درک خلاقیت فردی است . مک کله لند سعی کرده است که رابطه نامعلومی را که ماکس وبربیان کرده  بود, از راه تجربه به دست آورد به طور دقیقتر مک کله لند معتقد است که در انسان سه نیاز وجود دارد:

  • نیاز به توفیق طلبی 2- نیاز به قدرت 3- نیاز عاطفی یا احساس تعلق ( احمد پور 1383).

کارآفرینی از سویی نشاندهنده گستردگی و اهمیت موضوع است . که می تواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و از سویی دیگر نشاندهنده پویایی موضوع است که زمینه ارائه مدلها, تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم می آورد ( احمدپور, 1383).

کارآفرین واقعی: به دنبال استقلال است , فرصتها را می شناسد  و غنیمت می شمرد.

متبکر است, مخاطره پذیر است , آینده نگر و خلاق است , توانایی هماهنگی و تفاهم دارد, در تصمیم گیری شجاع است تا اشتغال زاست, رسالت کارآفرین عملکرد اخلاقی در تعهدات اجتماعی است  (هاشمی, 1380).

برخی از صاحبنظران بر این باورند که در جامعه ی اطلاعاتی سه انقلاب به وقوع پیوسته و در حال تکامل است:

  • انقلاب دیجیتالی[7] 2- انقلاب اینترنتی[8]  3- انقلاب کارآفرینی[9]

در انقلاب دیجیتالی , اطلاعات به سرعت از طریق سیستم های ار تباطی کابلی , بی سیم نوری و ماهواره ای منتقل می شود. در انقلاب اینترنتی , مهمترین رسانه گروهی ارتباطی پس از تلویزیون , اینترنت است و اینترنت همه راههای ارتباطی دیگر مثل پست, روزنامه , مجله, تلفن, رادیو و تلویزیون را در خود دارد و هرکس می تواند اطلاعات کاملی بدست آورد . عصر حاضر را برخی از صاحبنظران عصر کارآفرینانه نامگذاری کرده اند , کارآفرینان انقلابی را هدایت می کنند که منجر به تحول و نوسازی اقتصاد در پهنه جهانی شده است ( احمدپور, مقیمی, 1385)

[1]– De Bono Edward

[2]– Dimne , Erneest

[3] – Murpuy.Joseph

[4]-Alex sborn

[5]-Pierre bessis

[6]-Mc. celland

[7] – Digital Revolution

[8] – Internet Revolution

[9] – Enterpreneurship Revolution

فرضيه هاي پژوهش :

فرضيه اصلي: آموزش خلاقيت بر افزایش نگرش كارآفرينانه بيكاران مؤثر است .

فرضيه های فرعي:

 1) آموزش خلاقيت بر افزایش رفتار كارآفرينانه مؤثر است.

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل با فرمت ورد می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

پایان نامه روانشناسی

لینک متن کامل پایان نامه رشته روانشناسی با عنوان :اثر بخشی آموزش خلاقیت برافزایش نگرش کار آفرینانه بیکاران شهر تهران با فرمت ورد